مترجم:یوسف
استخراج کننده زیرنویس:محمد رضا

استاد سوک چونگ استاد هیووال

چی باعث شده به اینجا بیاین؟

 

میگی واسه چی امدیم؟

 

بله،واسه چی امدین؟

امدم یک مایتریا رو ببینم

مایتریای جعلی نه
مایتریای واقعی

مایتریای ابدی

 

ببخشید؟

چی دارین میگین،استاد؟

گفتم اومدم که یک مایتریا رو ببینم

 

مایتریای واقعی کیه؟

مردی که جلوی من ایستاده

 

منظورت تون چیه استاد؟
چرا چنین حرفایی میزنین؟

اعلیحضرت تنها مایتریا واقعیه

بله،اعلیحضرت در واقع یک زمانی
مایتریا بود

ولی دیگه از اون هدف دور شده

جاه طلبی ها و حرص اون باعث دور شدنش شده

 

اون هیچ وقت اشتباه نمیکنه

ژنرال

بله،استاد

اون اعلیحضرت نیست سوک چونگ
برای بحث با شما به اینجا

 

امدن

 

لطفا بشینین

 

نه ارباب کاری هست که باید انجام بدیم

 

استاد
این کارو نکنین

 

ژنرال،این جعبه چوبی گانجا مال یک بودایی بوده

 

این نماد زندگی بوداییه

 

جین پیو استاد عزیز من
اونو به شاگردش داده

دویست سال قبل اتفاقات امروز رو پیش بینی کرده

 

زمان برای شما فرا رسیده

 

استاد،من فقط یک سربازم که
در مورد جنگ میدونه

چه طور میتونم چنین شی ء ارزشمندی رو قبول کنم؟

شما نمیدونین در اینده چه اتفاقی میفته،ژنرال وانگ

 

نه،نمیتونم چنین چیزی رو داشته باشم

شما نجات دهنده واقعی هستین
همان طور که استاد دوسون پیش بینی کرد

ما شما رو از دور دیدیم

فقط شما میتونین مردم رو از
گرسنگی و ترس نجات بدین

 

بگیرش

 

بدون این نمیتونین
زودباش

 

قبولش کن،ژنرال

 

چه طور میتونم؟

 

این راهب ها مسیری طولانی امدن

 

باید بهشون احترام بزارین

 

من واقعا گیچ شدم

بگیرش

 

چه طور جرات میکنی فرمان اسمان رو رد کنی؟

 

باید چی کار کنم؟

 

من از کاری که میخوام بکنم ترس دارم

 

ولی من درخواست شما رو قبول میکنم
اینو به عنوان یک دستور میپذیرم

 

برای محافظت و خدمت به کشورم

 

گانجا نماد یک مایتریاست که
به وانگ گان داده شد

 

رویداد بزرگی بود

 

برای این کار سوک چونگ
شاگرد قدیمی جین پیو

 

اعلام کرد که وانگ گان رهبر جدیده

 

باعث افتخاره

 

حالا دیگه وظیفه مو انجام دادم

 

ارباب یو

بله،استاد

قبل از این که بریم میتونین یک
نوشیدنی به ما بدین؟

 

البته

سین

بله،البته

مهمان ها رو مستقر کن

 

ازشون پذیرایی کن

بله،پدر

بفرمایین

 

تاریخ گوریو میگه که رویای وانگ گان این بوده

 

در سن سی سالگی پادشاه تائجو ارزوهای زیادی داشته

 

که برج غول پیکری داشته باشه

 

طالع بینی ها و کتاب مقدس چوی جیمونگ
میگه که

 

یک رویا نشانه ای بوده که وانگ گان

 

سه امپراطوری رو متحد میکنه و تبدیل به یک امپراطور بشه

 

کسی هست؟

بله،ژنرال

 

خوب شب خوبی داشتین،ژنرال؟

 

چی شده؟
استاد ها کجان؟

 

قبل از طلوع خورشید رفتن

 

شما هم بعد از این که پدرم شراب قوی
به شما داد خواب تون برد

من خیلی خسته بودم

از اینکه صبح زود رفتن بی خبر بودم

 

..خداحافظی کردن

نمیتونستن بمونن
چون عجله داشتن

ولی بازم

 

ژنرال، ته پیویونگم

بیا تو

 

من دیگه میرم

 

ژنرال،در مورد جعبه ای که
دیشب گرفتین شنیدم

من خیلی ناراحت و از این موضوع ترس دارم

 

ژنرال،این سرنوشت مردم ماست

 

سرنوشت؟

 

بزرگ ترین راهب هایی
فرقه بودایی

نماد یک مایتریا رو به شما دادن

 

اون میگه شما مایتریای واقعی و پادشاه اینده هستین

 

این حرف یعنی خیانت

 

از جعبه به خوبی مراقبت کنین

هیچ کس نباید در موردش بدونه

 

منظورت چیه؟

شما ممکنه دوباره متهم بشین
که میخواین جان اعلیحضرت رو بگیرین

ساکت شو

 

چه طور میتونی چنین حرفای ترسناکی بزنی؟

 

بله،خیلی خطرناکه

مثل زندگی تون میمونه
هیچکس نباید خبردار بشه

 

تو که از دنیا خبر نداشتی پس

چه طور

کی ژنرال رو شناختی؟

همه اونو میشناسن

حس میکنم گانجا به صاحب قانونیش رسیده

 

حالا باید وظیفه باقی مونده مو تمکیل کنم

 

وظیفه باقی مونده؟

منظورت مسئله بودایی هاست؟

بله،بیاین حقیقت رو بدونیم و
از همه چی خلاص بشیم

 

از این باد ملایم لذت ببریم

 

اعلیحضرت،امدم در مورد سلامتی تون بپرسم

خوش امدی ملکه من فقط داشتم
یک کتاب میخوندم

خوش امدی ملکه من فقط داشتم
یک کتاب میخوندم

چای میخورین؟

بله،اعلیحضرت

 

خدمتکار چای بیار

بله،اعلیحضرت

 

چای سبز،اعلیحضرت

 

خوبه،خوردن چای سبز باعث ارامش میشه

بنوشین،ملکه

بله،اعلیحضرت

 

بهم گفتن هنوز تو خوابیدن مشکل دارین،اعلیحضرت

مزخرفه،اشتباه میکنین ،ملکه من

درد زیادی دارین؟

 

من دردی ندارم خوبم

 

خودت چه طوری ملکه؟

من خوبم

 

اعلیحضرت،شما مطمئن هستین که
همه چی خوب پیش میره؟

شنیدم تو قفسه سینه تون درد دارین

قبلا بوده الان دیگه نه

 

من خودم خبر دارم

 

یک ساختمان برای عبادت داره ساخته میشه

بله،مشاور بر کار نظارت میکنه

بهم گفتن جلسه ای تو سالن داشتین

 

بله،واقعا ازار دهنده بود

 

قلب اون از شرارت پر شده بود

 

خواستم اونو از بدختی بیرون بیارم

 

...ولی خون سردش

اون شیطان بوده
نه مرد

من میخوام از هر فرصتی استفاده کنم

شما مثل من قدرت خوندن ذهن رو دارین

خواندن ذهن واقعا شگفت انگیزه

 

چای تون رو بخورین

 

خیلی از راهب ها تو پایتخت جمع شدن

 

خوش حالم اینو میشنوم

 

از عبادت کار تو قصر چی؟

 

ما داریم ساخت و ساز رو سریع تر پیش میبریم

 

خوبه،این موضوع برای اعلیحضرت در اولویته

مطمئن شین راهب های فرقه بیوپسانگ هم

حضور داشته باشن

 

نگهبان ها به هر معبدی دارن فرستاده میشن

تا راهب ها رو تحت فشار بزارن

 

هر کاری لازمه انجام بدین

 

استاد سوک چونگ هم میان؟

داریم تلاش میکنیم که پیداش کنیم

باید حضور داشته باشه

تمام راهبان بزرگ باید
پیش اعلیحضرت بیان

 

ژنرال وانگ به زودی به بکجه در سانگ جی حمله میکنه

اون از ارباب یو از چونگ جی کمک گرفته

 

ژنرال یون سیندال و برادران چیون هم همراهش هستن

 

که پست های مهمی دارن
ژنرال هوان میتونه پیروزی رو تکرار کنه

 

شیلا،گروگانی به پایتخت فرستاده

 

فرمانده یو بر این موضوع نظارت میکنه

بله،مشاور؟

 

این چیه؟

 

باورنکردنیه

 

چیه،مشاور؟

 

گزارشی امده که یک بچه 14ساله بر

 

چهار یا پنج کتاب تسلط داره

 

اسمش چوی یونه و فقط چهارده سالشه

 

حقیقت داره؟

 

اعلیحضرت میخواد پیداش کنه
شگفت انگیزه

 

لطفا به این موضوع توجه داشته باشین،محقق پارک

 

چوی یونگ

 

لطفا سعی کنین محل اقامت استاد پزشکو
پیدا کنین

به خاطر اعلیحضرت؟

بله،وضعیتش بدتر شده

استاد تنها امید ماست

اسون نیست

اگه نخواد خودشو نشون بده
کاری از دستم بر نمیاد

لطفا سعی تون رو بکنین
اون تنها امید ماست

دردی نیست که پزشک بتونه درمانش کنه

این چیزیه که منو ناراحت میکنه
یک پزشک خوب

 

میتونه این کار بکنه

 

به نظر میرسه مشغول باشین

وزارت ساخت و ساز داره همه چی رو کنترل میکنه

مقامات در هر گوشه ای که هستن

مدیریت ضعیف میتونه پایه و اساس
کشورو شل کنه

بله،همین طوره

ساختن عبادت گاه در حال انجامه

من مطئنم مشاور داره دستور اعلیحضرت رو انجام میده

 

وفاداری اون ستودنیه

این کارها کام مردم رو تلخ میکنه

میدونم،اونها خیلی خسته شدن

اعلیحضرت به موضوع بودایی ها اهمیت میدن

واسه همینه که دارن فشار میارن؟

 

یک اعلامیه مهم وجود داره

...یک اعلامیه خیلی مهم

 

یک عبادت گاه در حال ساخته

 

چرا باید یک عبادتگاه دیگه بسازیم؟

یک از زیباترین هاش تو قصر هست

فکر کنم به خاطر ظرفیته محدودش باشه

ولی غیر ممکنه مردم اینو قبول کنن

قبول نیمکنن تو این زمستان سرد یکی دیگه بسازن

این دستور اعلیحضرته

در این مورد نمیتونیم چیزی بگیم

 

کسی چرات میکنه از کار اعلیحضرت انتقاد کنه؟

این حرفا باعث رنجش و ناراحتی بیش تر مردم میشه

اونا برای اعلیحضرت یک وسیله هستن

تا بتونن بهترین کار ها رو براش انجام بدن

اونها اموال اعلیحضرت هستن

 

مردم از گرسنگی و سرما میمیرن

باید راهی پیدا کنیم
تا بهشون کمک کنیم

دولت چی کار میتونه براشون انجام بده

وقتی که آسمان ها از باریدن امتناع میکنه

 

زمین چه طور به اونها محصول بده؟

 

ولی این مردم برای ما مبارزه میکنن
برای ما کار میکنن

برای ما قصر ساختن
ما تلاشی که میکنیم بهشون نشون بدیم

درسته

من میگم بخشی از مالیات رو برای
رفع گرسنگی ببخشیم

ولی مالیات ها خیلی ضعیفه

 

ما باید حداثر تلاش مون رو

برای جمع اوری انجام بدیم

 

به نظرت تو این شرایط اسونه؟

ولی ما هنوز تو جنگیم بحران اقتصادی
ما رو هدف خودش قرار داده

مسئله بودایها خودش

هزینه های زیادی در پی داره

 

باید منابع زیادی داشته باشیم

 

بله،رویداد بزرگیه همان طور که اونها هم

دارن عبادتگاه میسازن

عبادت خوبه
ولی به زور اشتباهه

 

دستور داده شده همه همسران
مقامات هم حضور داشته باشن

اوه

این اتفاق چه قدر بزرگه؟

پس ما هم باید حضور داشته باشیم؟

البته

 

بیا با هم بریم

 

من نمیرم
احساس خوبی ندارم

 

این راحتی باعث میشه احساس گناه کنم

 

فکر میکنم گان تو جنگ چی کار میکنه

شما قلب مهربانی دارین

شما قلب مهربانی دارین

 

ولی من خوشحالم که تو جنگه

کشور در وضعیت آشفتگی قرار داره

گان تو این شرایط جاش امن تره

 

واقعا همچین فکری میکنی؟

من مطئنم خودش هم همین حسو داره

 

خوب گوش کن

این برای ارباب یو سایر مقاماته

این یکی هم به طور مستقیم به اعلیحضرت داده میشه

 

بله،ارباب

 

اسبو بردار تا میتونی عجله کن

بله،ارباب

 

ژنرال وانگ به زودی حمله رو شروع میکنه

 

جنگ به زودی تموم میشه

 

من باید قبل از اون جواب این نامه ها رو بگیرم

حتما،ارباب
من جواب ها رو میگیرم

 

خوبه،میتونی بری

بله،ارباب

 

همه چی به این بستگی داره

چی تو نامه نوشتین ،پدر؟

نامه در مورد ازدواج شماست

در مورد رضایت ازدواج ژنرال وانگ سوال کردم

چی؟

میخوام رضایت امپراطور رو هم بگیرم

نامه فرستادم داشتن همسران زیاد

برای ژنرال وانگ به نفع کشوره

باید یادت باشه به همسرای دیگه حسادت نکنی

بله،پدر

 

زمان جنگه

 

برای زنده موندن باید بهنرین راهو انتخاب بکنیم

 

ژنرال وانگ مردی قویه که همه
اون رو به رسمیت میشناسن

 

وقتی راهب ها اینجا بودن خودت دیدی

گانجا رو به ارث برده

بله،پدر

ما باید با ژنرال وانگ ارتباط برقرار کنیم

 

همه چیز به نفع ما میشه

 

این مرد ها تازه پست های جدید گرفتن

یون شیندال هستم

 

من چیون هستم اینم برادرمه

چیون ی یگاپ هستم

جنگ جوی هاه با تجربه و قابلی هستن

 

خوش امدین

نه اگه من بتونم ادامه بدم
مردان ما مخفیانه

میتونن به قلمرو دشمن نفوذ کنن

ما به زودی حمله رو شروع میکنیم

چند نفر تو موقعیت ها هستن؟

فکر کنم بیش از هزار نفر

چه طوری تقسیم شون کنیم

افرادتو به چوریونگ بفرست
منم به جیک ریونگ میرم

 

مشاور من ته پیویونگ یک استراتژی پیاده کرده

که دشمن رو گیچ میکنه

ما دشمن رو به یک سمت جیک ریونگ میکشیم

شما تو اون مسیر کمین کنین

 

ایده خوبیه،به این مورد مشکوک نمیشن

بی توجهی و اماده شدن برای مانور

 

چیزیه که میخوام

ولی برای مسیر پیشرفت به چوریونگ بسته میشه

ممکنه فرصتی برای برگشتن شون باشه

اسون نیست

فرمانده گونگ جیک زیادی احتیاط میکنه

 

تو این استراتژی احتیاط اونو در نظر گرفتیم

مطئن بشین که ژنرال بانگ و جیک ریونگ از بین رفته

ما باید تو این هوای سرد خودمون رو حفظ کنیم

 

اگه همه چی درست باشه
حتما برنده ما خواهیم بود

پیروزی بدست میاد تا وقتی که اهیگائه بی طرفی شو حفظ کنه

 

امشب خیلی مهمه

 

افرادتون امشب باید از کوه عبور کنن ،ژنرال

 

بله،افرادم اماده هستن

 

من تو جنگ های زیادی بودم
ولی این فرق داره

ژنرال بانگ؟

 

گرفتن این موقعیت اسونه

پیروزهای خاطره انگیز میشن زمانی که دشوار به دست بیان

موافقم

نفریحی هست؟

غیر از نوشیدن چیزی نیست

 

نوشیدن،بیا بنشویم

 

بله،ژنرال

 

فرمانده جیون و من از جیک ریونگ به اینجا میریم

گئوم پیل

بله،استاد

500نفر بردار و

با یون سولهی تو راه کمین کن

بله،استاد

فرمانده یون و سولهی برین

بله

 

بیاین خودمون هم ادامه بدیم

بله

 

باید قبل از ظهر به جیک ریونگ برسیم

 

کیون هوون،چه طور جرات میکنی در مورد
قلمرو من سوال کنی؟

 

پدر،من امپراطور بکجه ام

چه قدر باید طول بکشه تا به پسرت مثل

امپراطور نگاه کنی؟

 

بهم بگین برای چی؟

سایولجی قلعه منه

میخوام ازش عبور کنم و با یک ضریه کشور

 

مایجن رو تسخیر کنم

بعد از من میتونی این کارو بکنی

 

تو امپراطور نیستی
کیون هوون هستی

 

بکش بیرون

 

دیگه نزدیک سایول جی نشو

پدر

 

من دیگه پدر تو نیستم

نامادریت خواهر و برادرانت ازت خجالت میکشن

متوجه شدی؟

دیگه نزدیک ما نیا

 

احمق

 

پدر،چه طور میتونی اینقدر بی رحم باشی؟

 

پدر

 

نمیتونی فرار کنی

 

پدر

 

اعلیحضرت

 

اعلیحضرت
چی شده؟

خواب بدی بود؟

 

اعلیحضرت

 

خوابی در مورد پدرم و سابولجی دیدم

 

خواب بدی بود؟

میخواستی خوب باشه؟

 

من هیچ خاطره ای از پدرم ندارم

 

این نشونه بدیه

 

..قبلا چنین خوابی ندیده بودم

 

ژنرال،ما با نیروهای اصلی اینجا هستیم

سربازان مرزی خارج از دیوار های قلعه هستن

هر روز صبح با صدای زنگ شروع میکنن

در چوریونگ باید کمین اماده شده باشه

 

اماده حمله باش

دستور بدین

 

باشه

 

با تمام نیرو حمله کنین
حمله

 

قلعه رو بگیرین

 

ژنرال،ژنرال

 

چه خبره؟

 

دشمن اینجاست
مورد حمله قرار گرفتیم

ارتش وانگ گان به ما حمله کرده

چه اتفاقی افتاده؟

 

ژنرال،وانگ گان

 

چی؟وانگ گان؟

 

نیروهای دشمن همه جا هستن

وانگ گان؟

اونجا رو ببین،ژنرال

 

...وانگ گان

 

جلوشونو بگیرین ، تیرهای اتشی پرتاب کنین

 

ژنرال دروازه قلعه تمام شب باز بوده

شما باید فرار کنین

چی؟باز بوده؟

 

ژنرال،باید فرار کنین

چه طور این اتفاق افتاد؟

 

زود باش،ژنرال

 

کسایی که تسلیم میشن نکشین

 

قلعه به دست ما افتاده
مبارزه رو تموم کنین

 

اینجا نایستین،ژنرال

ما باید از دست فرمانده دشمن فرار کنیم

اردوگاه های دشمن رو بگیرین

سرباز ها دنبال من بیاین

 

گفتی ارتش وانگ گان تو جیک ریونگه؟

بله،ژنرال

ولی چه طوری؟کی؟

به نظر میاد افرادشون در سراسر
کوه بخش شده بودن

و ار راه های کور عبور میکردن

 

تعدادشون چه نفره؟

شنیدم دوهزار نفر هستن

 

دوهزار؟

 

با دو هزار نفر،قلعه رو گرفتن

بله،ژنرال

 

ژنرال بانگ دفاع کردنو نادیده گرفته

این جنگ سختی با وانگ گان خواهد بود

که به اسونی تموم نمیشه

ما باید چی کار کنیم؟

 

ژنرال

 

یک گزارش از نگهبان دروازه چوریونگ امده

حرف بزن

سربازهایی که پرچم وانگ گان رو داشتن
از اونجا عبور کردن

ولی نزدیک قلعه مستقر شدن
من فکر کنم کمین باشه

کمین؟چرا حمله نمیکنن اگه قلعه رو میخوان؟

 

یک حقه است تا به جیک ریونگ کمک نکنیم

 

حقه
درسته

 

انها نیروی کافی برای حمله
به چوریونگ و جیک ریونگ نداشتن

با حیله گری این کارو انجام دادن

بله،ژنرال
در این مورد شکی نیست

هدف انها جیک ریونگ بوده.

 

بله،استراتژی ای که اعلیحضرت
برای خودشون استفاده کرد

 

خیلی احمقانه است که برای این مورد
بخوایم شکست بخوریم

نیروهاتونو اماده کنین

ما به جیک ریونگ میریم
تا به ژنرال بانگ کمک کنیم

 

ما زمان زیادی نداریم

بله،ژنرال

 

ژنرال،من احساس بدی دارم

 

اینجا جاییه که سرباز های ما ارتش
ماجین رو شکست دادن

شک و تردیدی نداشته باشین

تصمیم گرفته شده
باید عجله کنیم

 

گئوم پیل،ته پیویونگ شگفت انگیزه

همون طوری که اون گفت دشمن داره نزدیک میشه

بله،به دام افتادن

دستور حمله بدین

نه صبر داشته باش
بزار نزدیک تر بشن

 

یک کمینه

اماده بشین

 

حمله

 

یک نفر هم زنده نزارین

یکی هم زنده نزارین

حمله

 

عقب نشینی
این یک کمینه

 

عقب نشینی

 

حمله

 

آتش

مترجم:یوسف
استخراج کننده زیرنویس:محمد رضا
تلگرام:wanggun2000